بهمن بكش!

 

و شعر که همه چیز بوده و همه چیز می‌ماند:

 

بهمن بكش! شب‌هاي من لبريز بي‌خوابي‌ست!

بهمن بكش! كه «كِنت»ها امروز قلّابي‌ست!

بهمن بكش! بي‌خوابي‌ام مديون سردرد است

بهمن بكش! شب‌هاي بي‌سيگار نامرد است!

بهمن بكش! كه جيب‌مان خالي‌تر از خالي‌ست

بهمن بكش! سيگار ارزان واقعا عالي‌ست!

بهمن بكش! كه فكر را درگير خواهد كرد

بهمن بكش! بويش زنان را سير خواهد كرد!

بهمن بكش! از فلسفه لبريز خواهي شد

بهمن بكش! نوروز من، پاييز خواهي شد

بهمن بكش! كه چاي ِبي‌سيگار، بيماري‌ست!

بهمن بكش! دنيايمان يك زير سيگاري‌ست!

بهمن بكش! دلبند اين آغوش خواهي‌شد

بهمن بكش! كه زير پا خاموش خواهي شد

بهمن بكش! وقتي كه در را بر همه بستي

بهمن بكش! در بين گريه، از سر مستي!

بهمن بكش! اين آخرين نخ‌هاي اين درد است

بهمن بكش! خِس خِس براي سينه‌ي مرد است!

بهمن بكش! كه سرفه‌هايم باز مي سوزند

بهمن بكش! لب‌هايمان را زود مي‌دوزند!

بهمن بكش! كه غصه را از ياد خواهي برد

بهمن بكش! بهمن بكش!

كه زود خواهي مُرد!

 

محسن عاصی

 

محسن عاصی - Mohsen Asi

 


برچسب‌ها: شعر, سیگاربهمن, محسن‌عاصی, بهمن‌بکش
نوشته شده توسط محسن عاصی در چهارشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۴ ساعت 23:12 | لینک ثابت |

منوی اصلی

صفحه نخست
آرشيو وبلاگ
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
عناوین مطالب وبلاگ

درباره ی وبلاگ


ادبیات
از جنس محسن عاصی
.
کتاب منتشر شده: «خون به پا خواهد شد!» نشرنیماژ

کانال تلگرام:
https://telegram.me/mohsenasi1

.

آثار من در سایت ها

آرشیو مطالب

موضوعات وبلاگ

پیوند ها

امکانات


Powered by BLOGFA

کپی برداری با ذکر نام منبع بلامانع می باشد.حقوق کلیه ی مطالب مندرج در این وبلاگ محفوظ می باشد.