|
«به صلح اندیشیدن یعنی فکر کردن به کودکان»
میخائیل گورباچف در نامه ای به آسترید لیندگرن
«دزد جادوگر» اولین کتاب از مجموعه ای سه جلدی و جذاب، برای مخاطب نوجوان با ترجمه ی «مهسا عاصی» در نمایشگاه کتاب امسال، توسط نشر «تندیس» عرضه شد. تبریک صمیمانه به مهسا و به امید انتشار جلدهای بعدی این مجموعه ی زیبا

خلاصه ای از کتاب: در شهری که منبع جادویش رو به کاهش گذاشته، پای پسرکی به دنیا و زندگی پرماجرای جادوگران باز میشود. «کان» همان روزی که جیب «نِوری» را زد و سنگ جادوی جادوگر را لمس کرد، باید میمرد؛ سنگی که از آن برای متمرکز کردن جادو و اجرای طلسمها استفاده میشود. ولی به دلیل نامعلومی زنده ماند. این موضوع توجه «نِوری» را جلب میکند و او «کان» را به عنوان دستیار خودش برمیگزیند، به این شرط که پسرک برای خودش سنگ جادو پیدا کند. ولی «کان» بین درسهای جادوگری و کمک به «نِوری» برای پیدا کردن جواب این سؤال که چه کسی یا چه چیزی جادوی شهر را میدزدد، زمان کمی برای جستوجوی سنگش دارد.
و شعر که همه چیز است و همه چیز خواهد بود:
فقط نترس در این خواب خسته لولو را
تفم کن از دهنت، هسته های آلو را
دوباره قهرم کن یا دوباره راضی کن
مرا بزرگ شو در خانه، خاله بازی کن
بپیچ وسوسه را لای نرمی ِ پوشک
بمیر در وسط قایم ِ من از موشک
بخند در وسط صف، به شیرخشک و نفت
برو به کشوری از دست هایمان می رفت
بگیر در غم آژیرها پناهت را
گمم کن از لای هر جنازه راهت را
نباش در همه ی روزهای بعد از این
نباش در خبر بد، پدر، دو پا، یک مین
نباش در روز قطعنامه، جام زهر
نباش شاهد سازندگی درد و شهر
نباش در جشن و بغض سیّد ِ خندان
نباش در این خردادهای در زندان
نباش در سال ِ ... [یک سکوت اجباری]
فقط نباش، همین، یک «نباش» تکراری
مرا نترس در این خواب خسته لولو را
تفم کن از همه چی، هسته های آلو را
بخواب در همه ی روزهای تلخ زمین
مرا بزرگ نشو، با خودت بمیر، همین

برچسبها: شعر, محسن عاصی, غزل پست مدرن, عکس نوشته شده توسط محسن عاصی در چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 18:38 |
لینک ثابت |
|